مقدمه ای بر تاریخچه چشم پزشکی--- گلوکوم

استفاده از واژه گلوکوم به زمان بقراط باز می­گردد. معنای این کلمه به طور کلی مورد اختلاف نظر است؛ اجماع کلی بر این است که گلوکوم به معنای “متمایل به سبز” –همانند رنگ آب دریا- می­‌باشد. به نظر Hirschberg این واژه بیشتر به معنای “متمایل به آبی” است. در نوشته­‌های بقراط این طور به نظر می­رسد که Hypochyma و Glaucosis معادل هم در نظر گرفته شده­‌اند و هر دو به طور مبهمی به کاتاراکت نسبت داده شده­‌اند. مدت­ها بعد، نویسندگان یونانی بین این دو افتراق گذاشتند؛ ایشان گلوکوم را بعنوان بیماری غیرقابل علاج در نظر می­‌گرفتند اما Hypochyma یک بیماری علاج­‌پذیر در نظر گرفته می­شود –اگرچه که همیشه بدین گونه نبود. گلوکوم را بیماری مرتبط با خود عدسی می­دانستند و این در مقابل کاتاراکت بود که علت آن را وجود مشکل در مایع جلوی عدسی می­دانستند. احتمالاً این لغت نه تنها برای کاتاراکت، بلکه به هر نوع کوری که در آن رنگ مردمک تغییر می­کرد اطلاق می­‌شده است. احتمالاً این واژه، گلوکوم مطلق (Absolute Glaucoma) را نیز با آن کاتاراکت سبز رنگش به همراه اگزودای مردمک در بر می­گرفته است. در هر صورت، این واژه به هر بیماریی در آن زمان اطلاق می­شد، مطمئناً بعنوان گلوکوم مزمن امروزی بکار برده نمی­‌شد چرا که همچنان که در گلوکوم حاد شاهد هستیم، تغییر رنگ مردمک در این دو بیماری، وجه غالب نمی­‌باشد. به هر حال، احتمالاً در مراحل پیشرفته­ این بیماری تشخیص داده می­شد و شکی وجود ندارد که در آن مرحله بیمار مبتلا به Amblyopia، amaurosis، یا در روزهای بعد مبتلا به Suffusio nigra یا Gutta serena می‌­بود.

franciscus cornelis donders

بنابراین مشکل می­توان گفت که در عهد باستان گلوکوم بعنوان یک واژه معین بکار برده می­‌شد. اما زمانی که Brisseau نشان داد که در کاتاراکت خود عدسی گرفتار است، پاتولوژی این واژه زیر سؤال رفت. در همان زمان، بعضی دانشمندان نظیر Maitre-jan تمایل داشتند که دوباره هر دو بیماری را مربوط به عدسی بدانند و این در حالی بود که بقیه، نظیر Brisseau، کاتاراکت را اختلالی منحصر به عدسی می­دانستند و آن دو را از همدیگر جدا می­کردند. ایشان معتقد بودند که گلوکوم در نتیجه آژردگی زجاجیه بوجود می­‌آ‌ید. این دیدگاه منجر به پژوهش­‌های تشریحی شد که نشان داد دقیقاً چه تغییراتی در زجاجیه بوجود می‌­آید. سیالیت زجاجیه، اجسام شناور موجود در زجاجیه و بیشتر اختلالات زجاجیه جهت ارائه شواهدی دال بر این دیدگاه ارائه شدند. بحث­‌های حول این موضوع تا اواسط قرن گذشته وجود داشتند. در این مباحثات، گه‌گاه بافت‌های دیگری نیز مقصر قلمداد می­‌شدند. در میان سایر دانشمندان، Mackenzie علت را در واریس وریدهای کوروئید می­دانست. کلیه این مباحثات پوچ می­نمودند زیرا بیشتر از این که حول هویت پاتولوژیکی این بیماری بحث شود حول خود واژه بحث می­شد. تا حدود ۱۸۴۰، وجه اساسی گلوکوم –افزایش فشار- عموماً ناشناخته بود. حتی بعد از کشف این واقعیت، این افزایش فشار را تنها محدود به گلوکوم حاد و گلوکوم مطلق می­دانستند. بدین گونه در حقیقت واژه جدیدی در حال شکل­گیری بود؛ یک بیماری که علامت اساسی آن افزایش فشار است. بدین ترتیب واژه گبوکوم به اسمی بی­‌معنا مبدل می­‌شد. دیگر مشکل این نبود که چرا رنگ مردمک تغییر می­کند بلکه چرا فشار افزایش می­‌یابد.

Rickchard Banister در سال ۱۶۲۲ برای اولین بار تصویر شفافی از گلوکوم مطلق ارائه داد. وی در تشخیص افتراقی بین کاتاراکت قابل درمان و gutta serena غیر قابل درمان، اظهار می­دارد: “در gutta serena اخلاط در اعصاب تو خالی ساکن می­شوند و به مواد جامد و سختی تغییر شکل پیدا می­کنند که دیگر قابل درمان نیستند”. وی چهار راه برای تشخیص ذکر می­کند: “یک راه این است که هنگامی که چشم را از روی پلک لمس می­کنید، چشم سفت­‌تر و جامدتر از حالت طبیعی است”. سه معاینه دیگر شبیه کاتاراکت مورد استفاده قرار می­‌گرفت. تتراد Banister –بیماری طولانی مدت، عدم ادراک نور، افزایش سفتی چشم و عدم گشاد شدن مردمک هنگام بانداژ چشم سالم- یک روش قابل قبول برای تشخیص گلوکوم مطلق بود. با این حال، آموزش­‌های وی پیروان زیادی نیافت. صد و بیست سال بعد J. Z. Platner دوباره به سفتی چشم اشاره کرد اما توضیحات وی به اندازه Banister کامل نبود. در شروع قرن نوزدهم این واژه دوباره کشف شد؛ این لغت در تعدادی از کتب حوالی ۱۸۲۰ ظاهر شد و در کتاب درسی Mackenzie در ۱۸۳۰، بعنوان تشخیص افتراقی قطعی بین Glaucomatous amaurusis و کاتاراکت بدان پرداخته شد.

گلوکوم حاد (اگرچه نه تحت لوای این اسم) دارای قدمت باستانی قابل ملاحظه­‌ای می­‌باشد. شمس­‌الدین عرب، آن را هویت مجزایی در توده­‌های بی­‌شکل چشمی می­داند. او این بیماری را تحت عنوان میگرن چشم، همچنین معروف به سردرد مردمک چنین شرح می­دهد که در آن درد خیلی عمیق چشم وجود دارد که مرتبط با درد یک نیمه سر و کسالت اخلاط می­‌باشد؛ بعضی اوقات این علایم به کاتاراکت و گشاد شدن مردمک می­‌انجامد. در صورتی که این بیماری مزمن شود بیمار به سفتی چشم و افت بینایی مبتلا خواهد شد. با این حال، این تمایز به نظر رونق چندانی نیافت. اگرچه تلاش­های تجربی جهت شناخت گلوکوم حاد توسط چندین نویسنده در قرن ۱۸ صورت گرفت ولی این تلاش­ها تا ۱۸۱۳ که Beer توضیح واقعاً قانع­کننده­ای از آن ارائه داد به ثمر ننشست. “شکلی از آیریت که توسط علائم متمایزش از سایر آیریت­ها قابل افتراق است و ر نهایت به کوری، مردمک گشاد شده متمایل به سبز و کاتاراکت ختم می­شود”. این توصیف، یک توصیف قابل قبول از مرحله پایانی یک گلوکوم حاد تشخیص داده نشده بود. حتی زمانیکه علامت اصلی افزایش فشار وجود نداشته باشد. Beer در راستای تلاش­های بلندپردازانه­اش جهت توضیح اختلالات چشم بر پایه علیت، این بیماری را آیریت با منشاء نقرس نامید. ۵ سال بعد Demours در توضیح واژه گلوکوم، رنگ­های رنگین­ کمان و سفتی چشم را بکار برد. در مقالات بعد از آیریت مفصلی (وافتالمیت) سخن رانده شد که غیر از رفلکس سبز رنگ مردمک، سایر علائمش شبیه گلوکوم است. اولین کسی که پی برد این دو بیماری در اصل یکی است، Lawrence Sir William بود؛ وی اشاره داشت که گلوکوم “صرفا یک شکل مزمن از همان التهابی است که در التهاب مفصلی، سطح خلفی چشم را متأثر می­کند”. وی همچنین کسی بود که واژه گلوکوم حاد را معرفی کرد (۱۸۲۹)وLawrence، گلوکوم حاد را با آن چیزی که ما امروز گلوکوم مزمن می­نامیم مرتبط نمی­دانست ولی با آن چیزی که امروزه گلوکوم مطلق نامیده می­شود، نه به خاطر افزایش فشار بلکه به خاطر تغییر رنگ متمایل به سبزش مرتبط می­دانست. این ارتباط­ تنها زمانی کشف شد که با کشف افتالموسکوپ به Cupping دیسک پی­بردند و در نهایت در آن زمان بود که افزایش فشار بعنوان علت اساسی گلوکوم شناخته شد. حتی با این که Von Graefe در سال ۱۸۵۷ گلوکوم مزمن را نمی­شناخت، از گلوکوم حاد، گلوکوم مزمن (به معنای مطلق)، گلوکوم ثانویه و amaurosis به همراه گود شدن دیسک سخن گفت. تا آن زمانی که Donders این گروه آخر را بعنوان glaucoma Simplex معرفی کند، درک واحدی در این زمینه وجود نداشت. این درک واحد بیشتر از آموزش­های Bowman در زمینه ثبت ساده عددی یافته­های اندازه­گیری دیژیتالی فشار منشاء گرفت.

TONOMETER. - ppt video online download

نویسندگان قدیمیتر سخن از غیرقابل علاج بودن گلوکوم می­راندند و نظرشان نه تنها بعلت استانداردهای آن زمان، که حتی برای درمان گلوکوم مطلق در زمان حال نیز ضحیح می­باشد. گلوکوم حاد در تمایز با گلوکوم مزمن تنها بعد از ۱۸۳۰ ظاهر شد و آن را نیز احتمالاً در آن سالها غیر قابل علاج بوده است. این بیماری بعنوان گلوکوم، تنها در حمله­های بسیار شدید قابل تشخیص بود و همانند سایر فرم­های آیریت در آن زمان، درمان این بیماری نیز به هیچ­ عنوان باعث بهبودی در بیمار نمی­شد. تا سال ۱۸۷۵ زمانی که Von Graefe ایریدکتومی را جهت درمان گلوکوم حاد معرفی کرد،در واقع تشخیص این بیماری به مثابه محکوم بودن به کوری بود؛ حتی کاهش درد توسط میوتیک­ها نیز تا حدود ۱۸۷۵ ناشناخته باقی ماند.

maklakov tonometerTonometers

ظهور ایریدکتومی جهت درمان گلوکوم حاد، همانند سایر نوآوری­ های بزرگ، -اگرچه نه بر اساس منطق- با برخوردهای مختلفی روبرو شد. بعلاوه توجیه مبهم جراحی نیز به این اختلافات بیشتر دامن می­زد. Von Graefe این جراحی­ را با این باور رهبری کرد که Staphylomata قرنیه بعد از ایریدکتومی پسرفت می­کند که احتمالاً به خاطر پایین آمدن فشار می­باشد. خیلی از مخالفت­ ها به این دلیل بود که جراحان معتقد بودند نباید به چشمی که واضحاً بیماری شدیدی دارد تروما وارد شود. در این میان، بحث­های داغ صورت گرفته، حاوی واژه­ های زننده بود. هنگامی که تجارب جمع شده جراحان با تجربه، به وضوح ارزش جراحی را اثبات کرد، موضوع مباحثات، به نوع جراحی تغییر کرد. در آن زمان ایریدکتومی باعث نتایج دلخواهی در تولید اسکار فیلترینگ شد، این امر باعث شد که اسکلروتومی­های زیادی با هدف فیلتریشن صورت بگیرد.

 

Von Graefe مشاهده کرد که علت افزایش فشار داخل چشمی کوروئیدیت شدیدی است که باعث افزایش محتویات آبی چشم می­شود. Donder معتقد بود که این اختلال بعلت افزایش فشار گردنش خون چشمی می­دانست ضمن این که Priestley Smith بیشتر به دفع معیوب تأکید داشت تا ترشح. وی همچنین اشاره داشت که علت اولیه، وجود ناهنجاری در زاویه اتاق قدامی است.

 

 

****این نوشته پیش از این در مجله پرتو بصیر با ترجمه دکتر فرساد نوری زاده منتشر شده است.

فهرست